به سلامتیه اونی که تو عصبانیت خواست آرومم کنه
نازمو کشید قلقلکم داد یه جایی حتی زد تو سرم یه حرفایی زد حرصمو دربیاره خندم بگیره
هرچی از دهنم درومد بهش گفتم…حتی گفتم چرا مث سیریش چسبیدی تنهام نمیذاری سرش داد زدم گازش گرفتم زدمش آسمون و به ریسمون بافتم که ازش متنفرم
آخرش فقط گفت :بهتری؟چقدر این آدما خوبن که تنهات نمیذارن چقدر بودن این آدما تو زندگی بهت امید میده کاش دوسشون داشته باشیم حتی اگر یه جا بهمون بدی کردن اینا دویداشتنشونو باعمل ثابت کردن
وگرنه خیلی ها هستن به زبون میگن دوست دارن
مرد من خوشحالم که دارم پنجمین پاییز باهم بودنمون رو باتو تجربه میکنم
هرچند اگر دیگه رو بالکن رو صندلی مادربزرگ نمیشینم به باغ برگ ریزوم روبرو نگاه کنم برات چایی بریزم (چون با کفترات گند زدی به بالکن)
اما هنوز دوستدارم
آخرین نظرات