دلم یه سفر تنهایی میخواد واسه یه مدت طولانی بدون اینترنت بدون تلفن بدون هر چیزی که من و به آدم های دیگه مرتبط کنه … مثلا کنار دریا تو یه ویلا با یه منظره رو به ساحل … هوای ابری و کمی باد آسمون گرفته و پر از ابر های سیاه و یه دریای مواج که صدای موج های محکمش نذاره صدا به صدا برسه … بشینم تو ایوون رو به دریا روی یه صندلی قدیمی که عقب و جلو میره و دستم یه لیوان داغ چای یا قهوه باشه … بعد برای ساعت ها یا روزها اونجا بشینم و به دریا نگاه کنم یا هر چقدر که دلم خواست گریه کنم … بی این که کسی حتی برای لحطه ای به این خلوت وارد بشه … فقط من و دریا و خدا … بعد ِچند روز دریا آروم تر شه آسمون آبی تر شه و خورشید معلوم شه اونوقت میرم و تا جایی که میتونم در امتداد ساحل با پای برهنه قدم میزنم و میگذارم که نسیم ملایم موهام رو به هر طرف که خواست ببره … وقتی خسته شدم میشینم رو شن ها و ساعت ها با ساحل و دریا و کلی گوشماهی سرگرم میشم …. بازم تنها ی تنها فقط خودم و خدا … بدون ذره ای نگرانی برای شخص سومی .. بدون این که از این دنیا چیز دیگه ای برام اهمیت داشته باشه … بدون دغدغه … بدون لحطه ای فکر و خیال در باره کسی دیگه …. کاش میشد … اما میدونم که نمیشه … چون نمیتونم حتی ثانیه ای فارغ از نگرانی هام و دلشوره هام برای تو بگذرونم … کاش این رویا حقیقت داشت .
سفر
آخرین نظرات